مهناز کبودی،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده
مقدمه: نشخوار فکری یکی از عواملی است که می تواند در دوران سالمندی تاثیر بسزایی بر سلامت روان و کیفیت زندگی داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی یادگیری راهبردهای شناختی مبتنی بر حل مسأله بر نشخوار فکری مردان سالمند استان کرمانشاه انجام شده است.
روش کار: روش پژوهش شبه آزمایشی و طرح آن از نوع پیش آزمون – پس آزمون و جامعه آماری شامل مراجعین مرد سالمندیست که بر اساس نتایج تست روانشناسی ابتلاء به نشخوار فکری ایشان محرز گردیده است. نمونه آماری مورد مطالعه ۲۴ مرد با دامنه سنی ۶۰ – ۶۵ که بر اساس روش "نمونه گیری در دسترس" انتخاب شده اند و به تصادف در گروههای ۱۲ نفره آزمایش و کنترل جایدهی شده اند. ارزیابی و پیش آزمون در هر دو انجام گردید و مضافاً گروه آزمایش طی ۸ جلسه ۴۵ دقیقه ای هفته ای (متناسب با استاندارد زمان مشاوره) تحت آموزش و یادگیری قرار گرفته اند. به منظور ارزیابی متغییر نشخوار فکری از پرسشنامه نشخوار فکری نولن – هوکسما و مورو استفاده شده است و داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کو واریانس تک متغییره تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج حاصل مؤید این می باشد که بین میانگین نمره های نشخوار فکری گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون تفاوت معنا دار و بعبارتی مداخله یادگیری راهبردهای شناختی باعث کاهش نشخوار فکری در مردان سالمند به میزان ۳۶ درصد گردیده است.
نتیجه گیری: لذا با توجه به مطالعه حاضر می توان چنین بیان کرد که آموزش راهبردهای شناختی مبتنی بر حل مسأله، نشخوار فکری را کاهش می دهد.